دوباره
سلام
زندگی موسیقی گنجشک ها ست
زندگی باغ تما شای خدا ست
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۸ ساعت 18:1 توسط نسیم
|
باز کن پنجرهها را که نسیم روز میلاد اقاقیها را جشن میگیرد
و بهار روی هر شاخه کنار هر برگ شمع روشن کرده است
همه چلچلهها برگشتند و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس هدیهی جشن اقاقیها را گل به دامن کردهست
باز کن پنجرهها را ای دوست
هیچ یادت هست که زمین را عطشی وحشی سوخت
برگها پژمردند
تشنگی با جگر خاک چه کرد
هیچ یادت هست توی تاریکی شبهای بلند سیلی سرما با تاک چه کرد؟
با سر و سینهی گلهای سپید، نیمهشب باد غضبناک چه کرد
هیچ یادت هست؟
حالیا معجزهی باران را باور کن و سخاوت را در چشم چمنزار ببین
و محبت را در روح نسیم که در این کوچهی تنگ
با همین دست تهی روز میلاد اقاقیها را جشن میگیرد
خاک جان یافته است تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا اینهمه دلتنگ شدی
باز کن پنجره ها را و بهاران را باور کن
فريدون مشيری